"ایران" نیازی به "بازار بورس" ندارد، خواهشا آن را نیز " تعطیل" کنید
به گزارش بورسنیوز، در ایران، نیازی به اینترنت، فضای مجازی و مطبوعات آزاد نداریم، نیازی به مشارکت حداکثری مردم در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس هم نداریم، حتی برایمان تفاهم و توافقات بین المللی با کشورهای غربی و ظالم، هم معنا ندارد، به واردات و استفاده از تکنولوژیهای مدرن صنعتی، خودرو، گوشی موبایل آیفون، لوازم خانگی باکیفیت کرهای نظیر سامسونگ و ال جی و ...، هم نیازی نداریم.
به افرادی که خود را مغز معرفی میکنند و با در جیب داشتن مدارک تحصیلی از دانشگاههای برتر ایران، به کشورهای غربی فرار میکنند هم نیازی نداریم، اصلا برایمان مهم نیست که پزشکان و پرستاران مان به دلیل ناامیدی از بهبود وضعیت نامناسب کاری و درآمدی خودکشی میکنند و یا وظیفه مراقبت از مردم سایر کشورها را برعهده میگیرند، به هر صورت آنها هم بشرند و برای ما حقوق بشر بسیار اهمیت دارد.
به جذب سرمایههای خارجی هم نیازی نداریم و با همین ثروت عظیم و داشتههای گرانقدرمان از پس اداره مملکت بر خواهیم آمد، بی تردید وقتی به سرمایه گذاریهای عظیم بینالمللی احتیاج نداریم، بنابراین سرمایهگذاران خرد و جذب سرمایههای مردم هم اهمیتی ندارد.
باور کنید ما به بازار بورس هم احتیاجی نداریم، پس سرمایههای مردم را نابود نکنید
شما بگویید، اصولا سرمایهگذاری در کسب و کارهای خرد، شرکتها و بازار سهام کشورهایی که ثبات سیاسی ندارند، منطقی و معقول به نظر میرسد؟ مگر جز این است که هر سرمایه گذار هوشمندی، بر اساس چشم انداز و درک خود از شرایط آتی اقتصاد، صنایع، سودآوری و سایر شاخصهای مربوط به بازدهی، داراییهای خود را تبدیل و یا آن را در بازارهای مختلف سرمایه گذاری میکند؟
از نظر شما مخاطبان عزیز، آیا ایران از ثبات سیاسی-امنیتی لازم جهت جذب سرمایههای داخلی و خارجی برخوردار است؟ چه کسی میتواند ادعا کند که میتواند شرایط کشور، در ۶ ماه تا ۱ سال آینده را پیش بینی کند؟ (البته روی صحبت ما با عزیزانی که در سیاستگذاریهای اقتصادی، سیاسی و نظامی کشور نقش دارند، نیست چرا که احتمالا آنها میدانند که قرار است چگونه مملکت را به مرز نابودی بکشانند)
آیا سرمایهگذاری در بازار سرمایه کشوری که در ۵ ماه گذشته، دهها رویداد بحرانی و رخدادهای نامطلوب سیاسی، اقتصادی و نظامی را تجربه کرده است، توجیه عقلانی دارد؟ یک روز از خواب برمی خیزیم و اخبار حمله اسرائیل به کنسولگری ایران را میشنویم، هفتهها در انتظار نحوه پاسخگویی موشکی ایران به اسرائیل و بازخوانی داستانهای بعد از آن هستیم، در حال چرت ظهرگاهی هستیم که خبر سقوط هلیکوپتر رئیس جمهور را میشنویم، روزها در انتظار روشن شدن دلایل سقوط هلیکوپتر هستیم تا خبر از انتخابات ریاست جمهوری زودهنگام منتشر میشود.
یک ماه درگیر بازیهای سیاسی، مناظرات و تاسف بابت سطح سواد و آگاهی کاندیداها در حوزههای مختلف هستیم که بالاخره رئیس جمهور انتخاب میشود.
همه در حال گمانهزنی و معرفی افراد مورد نظر برای پستهای کلیدی اقتصادی و سیاست خارجه هستند که درست در اولین روز کاری رئیس جمهور، خبر ترور اسماعیل هنیه در تهران همه را شوکه میکند. مجددا همه در انتظار چگونگی و سطح پاسخ ایران به ترور هنیه، روزها و هفتهها در کمای فکری فرو میرویم و این بازی ادامه دارد.
جالب آنکه در تمام این ۱۴۰ تا ۱۵۰ روز گذشته که شاهد رخداد این وقایع نامطلوب سیاسی، امنیتی بودیم، بازار بورس رنگی جز رنگ قرمز به خود ندید. باور کنید که هر یک از این اخبار برای فضای سیاسی سالانه یک کشور کافی است، حال آنکه ما تمام این اخبار و اتفاقات ناخوشایند را تنها در ۵ ماه کذایی تجربه کردهایم.
باور کنید عادت کردهایم که هر روز یک خبر ناخوشایند جدید و یا یک بحران جدید را تجربه کنیم و نام این اتفاق هر چه بوده، ثبات نیست و وقتی ثباتی در کار نیست، سرمایهگذاری مطمئن و مطلوبی هم در کار نیست.
نمیدانیم مقالههای متعددی که در خصوص ارتباط بازده بازار بورس و دموکراسی وجود دارد را مطالعه کردهاید یا خیر؟ قضاوت اینکه کشور ما به چه شکلی اداره میشود هم با خودتان. شدیدا به قانون نسبیت اعتقاد داریم (البته از نوع تعریف عام و نه تعریف علمی آن) و معتقد هستیم همه چیز نسبی است حتی تشخیص نوع سیاستها و نحوه برخورد حکومتها با مردم.
با این وجود اصولا در کشورهایی که سهم کمتری از دموکراسی دارند و معمولا منافع اقلیت بر عموم ارجحیت دارد، فعالیتهای اقتصادی و بازار سرمایه در آن کشورها، نه از بازدهی مطلوبی برخوردار است و نه آن بازدهی تناسب معناداری با میزان ریسکهای موجود دارد.
بر اساس مطالعات متعدد موجود، ارتباط معناداری میان دموکراسی (به ویژه شاخص حمایت از حقوق مالکیت شخصی)، ثبات سیاسی، جذب سرمایه و در نهایت بازده بازار بورس کشورها وجود دارد.
نمونههایی ساده از عدم حمایت از حقوق مالکیت شخصی در کشورهای غیر دموکراتیک، دخالت و تاثیرگذاری دولتها در کلیه مسائل بنگاههای اقتصادی شامل عدم ثبات در قانونگذاری، عدم حمایت از سرمایهگذاری، دخالت در قیمتگذاری و عدم تنظیم مناسب و عادلانه فضای رقابت است.
همچنین طبق پژوهشهای انجام شده، اثر ریسک سیاسی بر بازارهای سهام نوظهور، مشخص و از لحاظ آماری معنادار است. جریان رو به رشد سرمایه بینالمللی میتواند اثر آشفتگیهای سیاسی بر بازار سهام را تشدید کند، به گونهای که با افزایش ناآرامیهای سیاسی، سرمایه خارجی از کشور خارج میشود. همچنین، نبود دموکراسی یا پاسخگویی دموکراتیک بخشی از ریسک سیاسی است و میتوان در این قالب اثر آن را بررسی کرد.
نتایج پژوهشی که به بررسی ۴۹ بازار سرمایه نوظهور طی بازه زمانی ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۲ پرداخته، نشان میدهد که شواهدی دال بر اثرگذاری سطح دموکراسی یک کشور بر بازده بازار سهام آن کشور در تعامل با ریسک سیاسی وجود دارد. همچنین شواهد نشان میدهند که ریسکهای سیاسی کمتر با بازدهی بالاتر بازار سهام مرتبط هستند.
اکنون به نظر شما بازار سرمایه کشور ما نشانگر بازاری تحت حمایت دولتی، دموکراتیک است؟ آیا مصوبات شبانه، عدم ثبات قوانین و تغییرات هر روزه، دخالتهای مستقیم دولت در قیمتگذاری محصولات و وضع قوانین ارزی غیرکارشناسی و مهمتر از آنها عدم فراهم کردن فضای امن سیاسی و بینالمللی برای سرمایهگذاران خارجی و داخلی، نشانه وجود دموکراسی و احتمال بالای ثبت بازده بالای بازار سرمایه بوده یا نشانهای از عدم وجود دموکراسی و عدم احترام و حمایت از بازار سرمایه؟
آیا شما نشانهای از حمایت و احترام به قانون و سرمایهگذار میبینید که در انتظار بهبود و ثبت بازدهی بالا برای بازار بورس هستید؟ اگر عدهای همچنان در خواب و رویای بازار سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ هستند، باید بدانند که آن رشد و ثبت بازدهی بالا نیز، ناشی از گذار به دموکراسی و در راستای بهبود قوانین سرمایهگذاری نبود بلکه آن بازدهی به دلیل ریسکهای بالای سیاسی و ۱۰ برابر شدن قیمت ارز در ۲ سال بود.
خوشمان بیاید یا نیاید، وقتی در کشوری هیچ نیازی به جذب سرمایه و بهبود شرایط زندگی مردم احساس نشود، وقتی برای حاکمان جامعه پایبندی به ایدئولوژیهای سختگیرانه در قبال کشورها، مهمتر از منافع جمعی، سطح زندگی، توجه و حمایت از سرمایه گذارهای داخلی و خارجی باشد، وقتی نفع عدهای در ادامه تحریمهای بینالمللی باشد و نه در گشایشهای بینالمللی و تجاری، سرمایهگذاری در بورس و به طور کل در هر بازار تولیدمحوری غیرمنطقی و به دور از عقلانیت است.
خلاصه مطلب آنکه، به نظر میرسد خصوصیسازیها و ایجاد بازار بورس در ایران از همان ابتدا هم اقدامی نادرست و نسنجیده بوده است. اقدامی که مناسب سیاستها و نحوه حکمرانی غیر دموکراتیک کشور نبوده و اصرار به ادامه فعالیت چنین نهادها و بازارهایی، جز زیان برای مردم و سرمایهگذاران ریز و درشت، چیزی به ارمغان نمیآورد.
آنچه مشهود است، در چنین شرایطی، دولتی کردن و مصادره مجدد شرکتهای خصوصی و خصوصی شده (که البته سابقه درخشانی هم در این زمینه داریم)، تعطیلی بازار بورس و استفاده از مکانیزمهای منسوخ شده قیمت گذاری و توزیع کوپنهای کالایی و همچنین خندیدن به کلیه کسانی که روزی ادعای سرمایه گذاری در بورس را داشتند، شایستهترین و مناسبترین اقدام آتی حاکمان کشور است.
لازم به ذکر است در تصدیق اقدامات محدود کننده سرمایه گذاران، دامنه نوسان سهام شرکتهای فعال در بازار بورس و فرابورس از امروز تا اطلاع ثانوی ۱ درصدی میباشد.
پایان مطلب
کاش بقیه روزنامه ها هم حقیقت جامعه را بیان کنند و لقمه حلال رو سفره خانواده ببرند......
من یک معلمم که سال 99 با اعتماد به نظام و مسولان کشورم تمام زندگی ام رادر بورس گذاشتم.... مگر گناه کردم؟؟؟؟ مگر بورس حمایت از تولید و شرکت ها نیست؟؟؟؟؟
چرا الان بعد از 5 سال من باید اصل پول خودم هم نابود شده باشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فرض کنید من هم یک یمنی یا فلسطینی ام/ کی باید به داد من برسد؟؟؟؟؟؟